امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

رفتن به مسجد

پسرگل   شما همراه بابایی رفتین مسجد ... نمازمغرب رو با جماعت خوندی ولی نمازعشاء رونخوندی... چون مراقب کفشهابودی. بابایی هم مدام حواسش به شمابوده... خلاصه بابایی پشیمون شده بود. امان ازدست پسر شیطون من ...
27 مهر 1392

عرفه روزنیایش

من عرفه نفسه فقدعرفه ربه امیر حسین جان   امروز روز عرفه بود. ماباهم رفتیم حرم... روز عرفه روز خداست   خدایا به حرمت روز عرفه،اعیادقربان وغدیر،نیکوترین سرنوشت ها حلالترین روزیها،خالصترین نیتها وصالحترین عبادتهارابرای عزیزانم مقدر فرما..   ...
27 مهر 1392

عیدقربان

گل پسرم  عیدت مبارک                      عید قربان بانماز وعبادتش،باذکر ودعایش،باقربانی وصدقات واحسانش،                                                   بستری برای جاری ساختن مفهوم عبودیت وبندگی است.. ...
27 مهر 1392

تسلیت

پسرگلم امروز شهادت امام محمد باقر(ع) بود. سرکلاس قرآن ازبچه هامیپرسند چه کسی میدونه امروز شهادت کدوم امامه... که شما بلند دادمیزنی امام محمد باقر... ویک برگه امتیاز می گیری این دومین برگه امتیازه... امیدوارم همیشه موفق باشی ...
27 مهر 1392

مهرگان کوچولو

پسرمامان   شماخیلی مهرگان .دختر عمه فاطمه .رودوست داری. دیشب خونه عمه بودیم. شمابرامهرگان بادکنک بردی اون بادکنک شما وخودش روباناخنش ترکوند مهتاب ازدستش فرار میکرد که بادکنکش رو نگیره خیلی خوش گذشت. . . باتوجه به درخواست پسرعمه ودختر عمه مهرگان عکس خانوادگی عمه فاطمه رو درادامه مطالب گذاشتم. ...
27 مهر 1392

سالگرد دایی جون

 عزیزمامان 19 مهر سالگرد فوت دایی باباجون  ما به همراه عده ای از اقوام به سرمزار ایشون رفتیم شاید زمانی که بتونی این نوشته هاروبخونی دایی جون روبه یاد نداشته باشی چون شما سه سالت بود که فوت کردند مردبزرگوار وسخاوتمندی که جزنیکی نمیشه ازایشون نام برد روحشان شاد                              امیدوارم به یادداشته باشی که دایی جون بااخلاق خوش ومردم مداری پس از سالها دردل ویادهمه ما جادارند وهرگز فراموش نخواهد شد. خداجون همه رفتگان رارحمت کنند./   ...
20 مهر 1392

نقاشی امیر

  نازنینم (موجودات دریایی) شمانقاشیهای قشنگی کشیدی برای برنامه نقاشی نقاشی  دیدم باید تووبلاگت هم بزارم (باب اسفنجی) به اصرار شما برای برنامه عمو پورنگ وجشنواره فیلم کودک هم فرستادم خوشحالم دریک زمینه علاقه نشون دادی متاسفانه ازهمه چیززود خسته میشی البته بجز نقاشی موفق باشی ...
20 مهر 1392

بازی بجای مشق

        عزیزدلم شما جمعه بجای نوشتن تکالیفت شروع به ساختن لگوهات کردی خیلی بازیگوش شدی... ازاین دوران لذت ببر که دیگه تکرار نمیشه دوستت دارم ...
20 مهر 1392

تولدبابایی

پسرگلم جمعه شب تولد بابایی بود وما رفتیم اونجا خاله فایزه کیک درست کرده بود همه اومده بودند خاله نرگس زنگ زد وسینا کلی عصبانی بود که برای تولد نیست شما به جای بابایی شمع فوت کردی وکادو باز کردی ازخداجون میخوام که همه پدرهارو برای بچه هاشون حفظ کنه بابایی انشا.. صدساله شی ...
20 مهر 1392