امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

تولد پسرعمه

عسل مامان امروز صبح پسر عمه بعدازكلي انتظار به دنيا اومد. اسمش محمدصدراست. ماباعمه ها رفتيم گل خريديم وبه بيمارستان رفتيم. متاسفانه شمارو با گلها راه ندادند. خيلي عصباني شدي... مدام غرزدي كه اين چه بيمارستانيه. ولي عكس ني ني رو ديدي كلي ذوق كردي... عمه جون مبارك باشه ...
1 آبان 1393

آموزش مهارتهاي زندگي

قشنگ مامان مهارتهاي زندگي يكي از مسايلي است كه درمدارس با بچه ها كار ميكنند. اولين موضوع جهت مهارتهاي زندگي وظايف فرزندان نسبت به پدرومادر است. شمابايد دراين مورد تحقيق كني. چون كتاب دراين خصوص نداشتيم باهم از اينترنت كمك گرفتيم. شما بايد بعدازجمع آوري مطالب آنهارو دراين برگه تنظيم وبه مدرسه ببري.   ...
30 مهر 1393

نقاشي قهركردن

عزيزدلم چند روز پيش شما كاربدي كردي ومن عصباني شدم وشمارودعواكردم. شماهم توقع نداشتي وباقهر رفتي تواتاقت باصداي بلند شروع به گريه كردي تا من بيام سراغت من هم تحويل نميگرفتم. تا اينكه چند دقيقه اي ساكت شدي ... بعد اين نقاشي رو براي من كشيدي وباعصبانيت گذاشتي روميزم ورفتي. مونده بودم بخندم يا... خلاصه باكلي ادا بعداز معذرت خواهي آشتي كرديم. امان ازدست شما ...
29 مهر 1393

جلسه اولياء

گل پسر امروز درمدرسه شماجلسه بود. من ساعت10 ازاداره رفتم اونجا... خانمتون كلي ازشما تعريف كرد. ديكته امروز روبدون غلط نوشته بودي... خانم نساج گفتند فقط 4نفر بدون اشكال بودند. كلي هم بخاطر صدمه ديدن شما معذرت خواهي كردند. راستي عكسهاي روز اول مدرسه را هم تحويل گرفتم. هميشه موفق وسربلند باشي. ...
29 مهر 1393

گلدون هاي امير

نازنين گلدونهايي كه خريديم رشد كردند. شما هر روزبه اونهاسرميزني. البته براي آب دادنشون تنبلي ميكني... ديروز باهم گلدونشون روعوض كرديم چون خيلي كوچولو شده بودند. ...
29 مهر 1393

كلاس روباتيك

پسرباهوش شما سه ساعت درهفته آموزش رباتيك داري خيلي علاقمندانه پيش ميره اولين كار شما كيف لوازم رباتيك ستاره امير وقتي مياي خونه كلي پيچهاروبازوبسته ميكني... قراره آخردوره يك ماشين بسازي كه با باتري راه بره. آقاي مهندس دوستت دارم. ...
29 مهر 1393

خرگوش مامان

پسر نازم مامان يك خرگوش كوچولو داره كه كادوي تولدشه شما خيلي بهش حسادت ميكني هروقت مياي روتخت من اونو پرت ميكني پايين... چندبارهم گفتي مگه بچه شدي،بزارش بالاي كمد من خلاصه تا اين خرگوشي بيچاره رو تكه پاره نكني ول كن نيستي...   ...
28 مهر 1393