امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

ورزشكاركوچك

نازنينم شماورزش روخيلي دوست داري... چند وقته كه شروع كردي به حلقه زدن ودوچرخه سواري ماماني نگران جست وخيز زياد تويه ولي به حرف هيچكس گوش نميدي... هميشه سالم وتندرست باشي. ...
24 آبان 1393

عشق موهاي بلند

پسرنازم شمادوست داري موهاتوباند كني وپشت سرت ببندي. هرچندوقت يكبار سراغ موهاي مصنوعي ميري و... خلاصه ديروز بازرفتي اونو آووردي وبازي كردي... من هم كه همپاي خوبيم. امان ازدست پسرشيطون ...
24 آبان 1393

بازي باآتش

پسر بلا شماعاشق آتش بازي وكبريت هستي... جمعه خونه ماماني ديدم يواشكي رفتي آشپزخانه و... وقتي اومدم توحياط منوصدازدي ومنهم شروع به جمع كردن مقوا وچوب شدم تامراقبت باشم... امان ازدست شما ...
19 آبان 1393

نقاشي امير

نازنين شما5 شنبه خونه موندي. قرارشدازكارهايي كه انجام ميدي براي من عكس بگيري... شارژ دوربين ساعت10 تموم شده بود. انجام تكاليف نقاشي شما ماشين بازي من زودتر اومدم ورفتيم خونه ماماني. كلي خوش گذشت. ...
19 آبان 1393

برف پاییزی درمشهد

عزيزمامان برف قشنگي 4شنبه شروع به باريدن كرد. حسابي هواعوض شد. شما ساعت9 شب لباس پوشيدي ورفتي برف بازي(بانرمه برفهاي روي ماشينها) وقتي اومدي داخل همه لباسهات خيس بود. كمي هم سرماخوردي وآبريزش بيني داري. لباسهاي خيس شما . . . هميشه شادوتندرست باشي ...
14 آبان 1393

عاشوراي حسيني

سرباز امام حسين روزعاشورا مامان وبابا وخاله فايزه رفتيم خون داديم. شما خيلي آقابودي ودرنگهداري وسايل ما كمك كردي. بعدبه حرم امام رضا رفتيم. بعلت سردي هوا ازبين راه برگشتيم وازدور سلام داديم. شب باهم رفتيم روضه وشما همراه باباجون سينه زدي... قبول باشه ...
14 آبان 1393

تاسوعاي93

اميرحسينم امسال تاسوعا ما به خواجه ربيع رفتيم وبراي اهل قبور دعاكرديم. بعد رفتيم حرم امام رضا(ع)... شما زنجيرزدي وكلي پياده روي كردي. خواجه ربيع زنجيرزدن امير ورودي حرم عزيزم عزاداري وزيارتت قبول باشه ...
14 آبان 1393