امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

کلاس فوتبال امیر

ورزشكارمن شما دركلاسهاي فوتبال پديده ثبت نام شدي . قرار شده سينا هم بعداز رسيدن به ايران باشما بياد... حسابي تواين گرماي ماه رمضون باكلاسهاي توبه دردسر افتاديم. موفق باشي
9 مرداد 1394

میلادامام حسن (ع)مبارک

قشنگم امسال تابستان قرارشده شما تنهايي خونه بموني... ازصبح تا ظهركه من وبابا ميام خونه مشغول تماشاي تلويزيون وبازي با كامپيوتر هستي. امان ازدست تو ما شب تولدامام حسن(ع)رفتيم حرم امام رضا(ع) براي همه دعا كرديم. ...
11 تير 1394

ماه رمضان ماه برکت

خدايا ازتوسپاسگذاريم كه امسال هم ماه مبارك رمضان تونستيم مهمان شما باشيم. روزه گرفتن درماه رمضان باگرماي زياد، سخت بودولي توان آنرابه ما دادي. پسرم شما چندروز روزه كله گنجشكي گرفتي... البته مدام شكايت ميكردي كه چرا اذان نمي گويند. امسال تابستان تپلي شدي. (چون توي خونه هستي وپاي تلويزيون چاشت .ميوه وتنقلات ميخوري) ...
11 تير 1394

باباجون تولدت مبارک

عزيزترينم امسال 23 خرداد باپيشنهاد شما باباجون روسوپرايز كرديم. تولد      تولد      تولدت مبارك مامان توي خونه كيك درست كرد. شما گل خريدي وكادو ست كيف وكمربند براي باباگرفتيم. خلاصه با اينكه بابادير اومد ولي شب خاطره انگيزي شد... به شماكه خيلي خوش گذشت. باباجون امير پايدارباشي.   ...
27 خرداد 1394

ازبین297 نفرشمانفر27شدی

جيگرمامان توهميشه برنده اي... ضمن تشكر ازهمه دوستان وعزيزاني كه به پسرم راي دادند . شما دربين 297 نفر رتبه27 روبدست آووردي. گرچه اين از برتربودن شماكم نميكنه ولي كمي دلخور شدي. قرارشده ديگه تواينجور مسابقات شركت نكنيم. توقهرمان ماماني ...
24 خرداد 1394

گرفتن کارنامه پسرم

نازنينم امسال هم مثل سال گذشته شما شاگرد اول شدي. من به پسرم افتخار ميكنم... راستي خانم معلمت به همه شما همراه باكارنامه يك عكس يادگاري داد  خودش باهمكاري عروسش درست كرده بودند. خانم نساج از زحمتهاي شما سپاسگذارم.
19 خرداد 1394

پسرم آشپزباشی شده....!؟

آشپز مامان شما جديدا علاقمند به آشپزي شدي مدام كارهاي خطرناك ميكني امروز بامامان كوكو سيب زميني درست كردي ... باكلي تزيينات ميز روچيدي . الهي من فداي توپسرقشنگم بشم
17 خرداد 1394

سالگرد ازدواج مامان وبابا

عزيز دلم 31 ارديبهشت سالگرد ازدواج من وباباجون بود. شما ومامان باهم رفتيم بازار وكيك وگل خريديم. بابا جون رو سوپرايز كردي وكلي كيف كردي. شما به من وبابا كادو دادي... الهي من فداي توبشم.       ...
8 خرداد 1394

رتبه ممتاز در مدرسه وآزمون انديشمند

عزيز مامان شما رتبه ممتاز در مدرسه شدي يك لوح تقدير با عكس خودت ازمدرسه به شما دادند. همچنين در آزمونهاي انديشمند در مدرسه اول شدي... بعداز جنجالهايي كه سر درسهات بامن داشتي اين كلي دلگرمي بود. درتمام مراحل موفق وپيروز باشي. ...
7 خرداد 1394