پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

قشنگم من از۲۵ بهمن تا۲۹ بهمن برای شرکت در دوره اموزشی به تهران رفتم. شماوباباجون تنهاشدین. بعدتولدشما انقدرکارداشتم که تادقیقه ۹۰ داشتم جمع وجورمیکردم. نزدیک بودازقطارجابمونم. دلم برای شما وباباجون تنگ شده بود.گرچه به شماخوش گذشت.  درکنارمامانی وخاله ها بودن برای شمالذت بخش بودکه یادمن هم نمیکردی.  

تقديم به پسرگلم  وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب میشه ...وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ... اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه .دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی ... دنیات میشه رنگها ...دنیات میشه فوتبال.... .دنیات میشه کودکت ...با کودک شیر میخوری ... با کودکت چهار دست وپا میری ..با کودک اده بده میکنی ...با کودکت رشد میکنی ..ب زرگ میشی ..اینقد بزرگ که همه میفهن مادری . یهویی کوه میشی . توانت میشه 1000 برابر .دیگه مریض نمیشی ..دیگه نمی نالی .وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی .وقتی مادر میشی دنیات میشه تغذیه ، آموزش و پرورش ! وقتت میشه طلای1000 عیار ! نایاب نایاب ....وقتت میشه کودکت ... ...

عزیزدلم نمیدونم چرا تاریخ۲۱ بهمن که برات تبریک نوشتم ثبت نشده...     ...

امسال تصمیم گرفتم تم تولد شمارو بری زنبوری داشته باشیم. کلی گشتم و وسایل پیدا کردم. بادکنهای سیاه وزرد...کیک و... امیدوارم خوشت بیاد دوستت دارم ...

  ...

عزیزدلم امسال درمدرسه ازمون مبتکران برگزارمیشه... با اینکه خیلی سخته ولی شما نفربرتر شدی. گرچه من خیلی از درصدهای تو راضی نبودم ولی تمام مدرسه پایین بودند... انشا...همیشه موفق وپیروزباشید.

نازنینم شمادرمسابقات قرانی شرکت کردی وسوره طارق رادر۵روزحفظ کردی. سوره اعلی هم نصفه حفظ کردی. آفرین برپسرتوانمندم. ...

قشنگ من امسال امتحانهای مامان باشما همزمان شد. خیلی سخت بود چون بخاطرامتحانهای خاله فایزه هم نمیشد زیادخونه مامانی بری واجازه درس خوندن به من هم نمیدادی... خلاصه چهارشنبه امتحان من تموم شد. شما شنبه ازمون مبتکران داری... انشا...موفق باشی

نازنین شماچندوقته سوالهای عجیب وغریب میکنی ... درخصوص خودت وجنسیتی که داری وتفاوت خانم واقا... خلاصه تلنگری به من زدی که حواسم جمع باشه پسرم بزرگ شده. کلی بادوستام وهمکارام صحبت کردم وازاینترنت مطالب خوندم تا امادگی لازم برای راهنمایی به توروداشته باشم