امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

لوح تقدير

عزيزدلم شما به علت گرفتن رتبه ممتاز درترم اول لوح تقدير گرفتي. كلي ذوق كردي. لوحت روبه ديواراتاقت زدي... مباركت باشه ...
25 فروردين 1394

خاله نرگس وعروسي

خاله نرگس تنهايي اومد ايران براي عروسي زهراجون شماخيلي ناراحت بودي ولي اونقدرخاله بهت ميرسيدكه كلي كيف كردي تازه كلي هم براشماسوغاتي آوورد خاله خيلي زود رفت 2 ساعت بعدازعروسي زهراجون پرواز داشت
25 فروردين 1394

روز اول عيد

عزيز مامان ما روز اول سال رفتيم خونه بابايي بعدش حرم وخواجه ربيع... ظهر خونه پدرجون سبزي پلوباماهي خورديم شب هم خونه بابايي... پدرجون وعمه ها با عمو رفتند تبريز ما باعمه فرزانه مشهد تنها مونديم. ماسه تايي باهم رفتيم طرقبه...خيلي خوش گذشت ...
16 فروردين 1394

لاك پشت امير

شما بعد ازمردن چندتا ماهي ... بالاخره با راضي كردن مامان رفتي بازار گل وبا همكار من لاك پشت خريدي قرار شده ازپس اندازهاي خودت پولش روپرداخت كني(20هزارتومن) شما هنوز از لاك پشت مي ترسي ولي مدام بهش سر ميزني ...
16 فروردين 1394

سال1394مبارک

سال1394 به همه ايرانيان مبارك هفت سين خونه ما شماچندبار به من كمك كردي تا سفره هفت سين روچيديم... 4تا ماهي خريدي ولي قبل ازتحويل سال نومردند... وشب عيد يكي ازماهه هاي خاله فايزه روگرفتي. خلاصه اخرين سفره چيده شده توسط شما ...
3 فروردين 1394