امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

هدیه هاي اول مهر

نازنينم روزاول مهر خاله فايزه براي شماگل خريد وچون مامان فرصت نكرده بود براي مدرسه گل بخره شما اون گل روبردي براي معلمت ماماني برات ده تومن حساب درصندوق خودشون بازكرد. من وباباجون هم پول درحساب ريختيم. كلي حسابگرشدي يادگرفتي حساب پولهات رو داشته باشي خواهرجون امير دستت دردنكنه ...
3 مهر 1393

اول مهر93

كلاس دومي من امروز روزاول مهربود شماباسرويس رفتي مدرسه قراربودمن وباباجون بيايم مدرسه ولي اينقدربابا معطل كرد كه وقتي رسيديم مدرسه شمارفته بودين سركلاس قراربودبرنامه جشن داشته باشين ولي بخاطر اعتراض همسايه هابرنامه كنسل شده بود وشمازودرفته بودين سركلاس وقتي ماروديدي كلي خوشحال شدي چندتاعكس هم باهم گرفتيم معلمت خانم نساج مقدم براي تك تك شما اين متن قشنگ رونوشته بود موفق وپيروز باشي ...
1 مهر 1393

اولین جلسه مدرسه

نازنينم امروزشماكارخطرناكي كردي وقتي ازسركارآمدم ديدم شما نسكافه درست كردي خودت گازروروشن كرده بودي... حسابي عصباني شدم تازه وقتي گفتي مامان برات نسكافه درست كردم خسته نباشي مونده بودم بخندم يادعوات كنم اول باهات حرف نزدم ولي بعدباهم حرف زديم وشماقبول كردي بدون حضوربزرگتر دست به كبريت وفندك نزني بعدازظهرساعت5 درمدرسه شماجلسه بود اعضا انجمن انتخاب شدندومديرمدرسه درموردقوانين مدرسه صحبت كردند. بعدازجلسه رفتيم موهاي شمارواصلاح كرديم كفش هم خريديم اينم لوازم شما... انشا... موفق باشي ...
31 شهريور 1393

آخرین تعطیلات تابستان

عزيزدلم آخرين جمعه تابستان روباهم خونه بوديم. باباجون رفت سركار ماهم لباس شستيم اتاقهاروجاروكرديم ساعت نزديكهاي 3 بود كه بابازنگ زدوباهم رفتيم بيرون شماكلي بازي كردي   ساعت 6 رفتيم خونه عمه مريم   كمي براي اسباب كشي كمك كرديم البته شما ... شب هم باعزيزجون وپدرجون رفتيم دوره قران شماقول داده بودي قران بخوني اما...   ...
31 شهريور 1393

مرتب شدن اتاق امیر

عزيزدل شمااخيرا خيلي نامرتب شدي... مامان هم يك هفته كاري به شمانداشت ... ولي بيفايده بود... اتاق نامرتب وكثيف.ميزبهم ريخته.تخت.... خلاصه امروز عصباني شدم وسرانجام شمابهمراه بنده اتاق روتميز كرديم امان ازدست شماكوچولوها... عاشقتم ...
27 شهريور 1393

پنجشنبه وسرمزار

عمر من ما پنجشنبه ها ميريم خواجه ربيع سرمزار كسانيكه ديگه پيش ما نيستند شما خيلي كنجكاوي ميكني درمورد اينكه... چرا اجازه ندادند شما جنازه آقاجون رو ببيني؟ آقاجون الان كجاهستند؟ وهزارهاسوال كه ذهنت رودرگير كرده... منهم درحد فهم شما برات توضيح ميدم ولي گيج ميشي... شما سرمزارشكلات تعارف ميكني وبراي رفتگان قران ميخوني قبول باشه عزيزم ...
27 شهريور 1393

جایزه های خاله نسرین

پسرطلا پنجشنبه اول ماه دربين فاميل دعاي كميل داريم خاله نسرين بعدازاتمام دعا به همه بچه هاي كوچولو كادو ميده وشمااوناروبادقت دركمدت نگهداري ميكني دست خاله درد نكنه اينهاهمه يادگاريهاي دعا هستند   ...
27 شهريور 1393