رفتن به مهدکودک
عزیزترازجانم
ورودت به یک مرحله جدید اززندگیت روبهت تبریک میگم
شما اسفند1388 بعلت رفتن مامانی به تهران(پیش خاله نرگس)رفتین مهد.
حدود2هفته نزدیک خونه پدرجون گذاشتیمت مهدتابا محیط آشنابشی بعدازیک هفته رفتی مهدآفرینش...
هرروز باگریه جدامیشدی وکلی مامان روناراحت میکردی ولی این به نفع خودت بود درمحیط مهدکودک چیزهای زیادی یادگرفتی وتجربه برخوردباهم سن وسالات رو پیداکردی...
هرروز بزرگ وبزرگترشو...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی