شدیدترشدن دردمامان
نازنینم
با اینکه میرم فیزیوتراپی ولی درد دستم بیشترشده...
دوجلسه آخرش رونرفتم ورفتم دکتر،
دکتر برامMRIنوشت.
چون بابانبودشماروخونه گذاشتم ورفتم.
خیلی ترسیده بودم با اینکه دردنداشت ولی وهمناک بود...
مدتی که دراتاق انتظاربودم مریضهای زیادی رودیدم وازدردخودم یادم رفت.
با اون دستهای کوچیکت برای شفای همه مریضهادعاکن.
خداروشکرمیکنم بخاطر تمام نعمتهایی که به من داده ومطمئنم این مریضی هم نوعی آزمایشه ...
خدایا شکر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی