امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

رفتن به دندانپزشکی

1392/9/7 18:12
نویسنده : مامان ناظره
154 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان

افتادن دندون

چهارشنبه باهم رفتیم دندانپزشکی...سوال

2ساعت اونجا معطل شدیم تابالاخره شمارفتی داخل.کلافه

شجاعانه روی تخت خوابیدیخجالت

ولی وقتی آمپول میزدند دست دکتر روگرفتی که آقای دکتر مدرسی عصبانی شد ودعوات کرد.عصبانی

لبت که بی حس شد کلی ترسیدی وناراحت بودی که دکتر بهت توضیح داد که زود خوب میشهناراحت

خلاصه نزدیک 20 دقیقه روی دندون شما کارشداوه

بالاخره تموم شد ولی شماگرسنه شده بودی ونباید تا2 ساعت چیزی میخوردیزبان

خستگی وگرسنگی یک پسر بداخلاقی درست شده بود که خونه مامانی هم تغیری دررفتارت نداشت.

خلاصه بعداز1 ساعت شماشیروکیک خوردی .سبز

خیلی آقا شدی لذت بردم ازاین پسر شجاع...قلب

مراقب دندونهات باش وبادقت بیشتر به آنهارسیدگی کنزبان

این هم یک تجربه جدید ازتجربیات شما

راستی دندون چهارم شماهم صبح پنجشنبه افتاده وسومی نیش زده...7/9/1392

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)