امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

همدلی

قشنگم شمابرای درس اجتماعی ...همدلی... باهماهنگی معلم رفتین مدرسه ای در مناطق محروم وبرای بچه ها کادو بردین وباآنهاآشناشدین.تازه مسابقه فوتبال هم برگزارشد. اینو آقای اکرمی فرستادند: درود بر والدين محترم امروز يکي از روزهاي ماندگار و مهمي بود که توسط بچه ها و همکاري شما رقم خورد.آن لحظه که هدايا تقديم شد فرشته ها سر تعظيم فرود آورده و دست تک تک بچه ها رابوسه باران کردند نور شادي در همه جا موج زده و فضا به عطر عشق و محبت عطر آگين گشت شادي زايد الوصفي که در چهره همه ي بچه ها وجود داشت قابل توصيف نبوده و نيست.از همکاري صميمانه ي تک تک شما والدين گرامي تشکر مي کنم ....
4 بهمن 1396

یلدا۹۶

پسرگلم شما در روز۴شنبه درمدرسه جشن یلدا داشتین. خیلی نماینده کلاس زحمت کشیده بود... به شماهم خوش گذشته بود. دست همگی بخصوص آقای اکرمی درد نکنه...
30 آذر 1396

چشم امیر

پسرخوبم چشم شمادچارعفونت شده بود دکتربرات قطره وپماد نوشت ولی چقدراذیت کردی تا ... خدارو شکر سالمی ...
28 آذر 1396

زیارت امام رضا

شما در روز یکشنبه ازطرف مدرسه رفتین زیارت امام رضا ع) اونجا صبحانه مهمان آقابودین بعد از زیارت با یک بسته نبات متبرک ودفترچه شما روبدرقه کردند...
29 آبان 1396