مسافرت به ماسوله
گل من
ما باخاله نرگس رفتيم ماسوله خيلي خوش گذشت .
امسال عيد زمين پوشيده از برف بود.
بعدازماسوله وبندر انزلي رفتيم تهران خونه خاله...
نمیدونم ازننه قلی چیزی به یادت مونده....
شماوقتی کوچولو بودی ازگربه میترسیدی(البته الان هم ازش ترس داری) یک کم که بزرگ ترشدی از موجودی خیالی بنام ننه قلی حساب میبردی چون اون کارهای بدتورو به فرشته مهربون می گفت ودیگه ازجایزه خبری نبود...
اينم تصويرش
وقتی بزرگ بشی به اون لحظه ها می خندی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی