امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

بارون شدیدوآب گرفتگی خونه

در ارديبهشت ماه بارون شديدي همراه با تگرگ درمشهد آمد. خيلي از خيابانها آب راه افتاد . حرم امام رضا هم دچار آب گرفتگي شد. واقعا شب ترسناكي بود. آنقدرشدت بادوباران زياد بود كه ازدرز پنجره ها آب وارد خونه ما شد . شماخيلي ترسيده بودي.آخه مادوتا تنها بوديم...   ...
26 ارديبهشت 1394

پارک كوهسنگي

قشنگ مامان شما درپارك كوهسنگي خيلي بازي كردي. اينجا من وبابا خيلي خاطره داريم... ازدوران حاملگي ونوزادي شما ...
25 ارديبهشت 1394

جشن روز معلم

اولياي بچه ها براي روز معلم درفست فود جام جم واقع دركوثر1 جشن گرفتند. به شماخيلي خوش گذشت.مدام مشغول بازي بوديد... بعد هم شام خورديم وساعت11 رسيديم خونه... ...
14 ارديبهشت 1394

اردوي علمي مدرسه

شما ازطرف مدرسه رفتين بازديد عتمي كلي ازحيوانات عجيب وغريب ومارها تعريف كردي... معلمتون هم باشمابوده وخيلي ازشما راضي بودند.   ...
14 ارديبهشت 1394

روز پدر مبارك

ما روز تولد حضرت علي به خواجه ربيع رفتيم وفاتحه اي براي عزيزاني كه پيشمون نيستند خونديم. بعد رفتيم كوه سنگي وشماكلي بازي كردي . ناهارهم اقايون دعوت من بودند. شب هم همگي خونه بابايي رفتيم ودلمه خورديم. كادوي باباجون رو روز5شنبه داده بوديم. ...
14 ارديبهشت 1394