امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

عاشقانه های مادرانه

تقديم به پسرگلم  وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب میشه ...وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ... اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه .دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی ... دنیات میشه رنگها ...دنیات میشه فوتبال.... .دنیات میشه کودکت ...با کودک شیر میخوری ... با کودکت چهار دست وپا میری ..با کودک اده بده میکنی ...با کودکت رشد میکنی ..ب زرگ میشی ..اینقد بزرگ که همه میفهن مادری . یهویی کوه میشی . توانت میشه 1000 برابر .دیگه مریض نمیشی ..دیگه نمی نالی .وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی .وقتی مادر میشی دنیات میشه تغذیه ، آموزش و پرورش ! وقتت میشه طلای1000 عیار ! نایاب نایاب ....وقتت میشه کودکت ... ...
27 بهمن 1394

تدارکات تولد پسرم

امسال تصمیم گرفتم تم تولد شمارو بری زنبوری داشته باشیم. کلی گشتم و وسایل پیدا کردم. بادکنهای سیاه وزرد...کیک و... امیدوارم خوشت بیاد دوستت دارم ...
26 بهمن 1394

ازمون مبتکران

عزیزدلم امسال درمدرسه ازمون مبتکران برگزارمیشه... با اینکه خیلی سخته ولی شما نفربرتر شدی. گرچه من خیلی از درصدهای تو راضی نبودم ولی تمام مدرسه پایین بودند... انشا...همیشه موفق وپیروزباشید.
3 بهمن 1394

حفظ سوره طارق

نازنینم شمادرمسابقات قرانی شرکت کردی وسوره طارق رادر۵روزحفظ کردی. سوره اعلی هم نصفه حفظ کردی. آفرین برپسرتوانمندم. ...
3 بهمن 1394
1