سیزده بدر
نازنین من
ماروز ١٣ فروردین تاساعت ١١ خونه بودیم.
وقتی دیدیم هواآفتابی شد رفتیم باغ دایی جون...
دایی علی وبچه هاش هم اومده بودن مشهد وهمه دور هم جمع شدیم.
خیلی خوش گذشت.
شماحسابی بازی کردی(فوتبال.والیبال.بدمینتون و...)
غروب که برمیگشتیم خسته وهلاک توماشین خوابت برد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی