امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

شب بلندیلدا

1392/10/22 20:18
نویسنده : مامان ناظره
181 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزدلم

 امسال شب یلدا شب یکشنبه بود.

ماپنجشنبه برای شب چله زهراجون خونه خاله نسرین بودیم.

عموناصروخانوادشون هم مهمون خاله بودند...هورا

من وخاله ها کلی ابتکاربه خرج دادیم ومیزچیدیم.

باباجونت مثل همیشه سرکاربود وساعت 11برای شام رسید رستوران(ابروی ماروبرد) اشکال نداره. جمعه شب خونه پدرجون بودیم.البته شماخواب بودی وچیزی نفهمیدی .ناراحت

ماکلی تخمه.میوه.انار.کدو.هندوانه .شیرینی و...خوردیم.

شنبه شب خونه بابایی بودیم.شماکلی کمک کردی همراه بافضولی... (کاش مثل دیشب خوابیده بودی)دلقک

این روزهاخیلی من رواذیت میکنی.ولی بازم اندازه تموم دنیا دوستت دارم.قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)