امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

محرم

1392/10/22 20:42
نویسنده : مامان ناظره
213 بازدید
اشتراک گذاری

امیر حسین 

 

 

 

ای آب فرات ازکجا میایی

ناصاف ولی چه باصفا میایی

خود رانرساندی به لب خشک حسین(ع)

دیگربه چه رو به کربلا میایی

عزیز من دوباره محرم  ماه خون وقیام ازراه رسید

شما دهه اول بالباس مشکی به مدرسه رفتی

هرروز زیارت عاشورا خوندی وبرای امام خوبیها سینه زدی

اسم شما رو به عشق این امام عزیز امیرحسین گذاشتم تا دررکاب آن امام باشی...

تاسوعا وعاشورا هوای مشهد خوب بود وما جهت دیدن هیاتها ودسته های عزاداری تا حرم امام رضا (ع) رفتیم.

شما مشکی پوش شده بودی وزنجیرت روهم برداشته بودی

برای مراسم عصر عاشوراهم بامااومدی از آتیش زدن خیمه ها تا دستگیری فرزندان امام همه رو به خاطر سپردی وبرای مامانی تعریف کردی

انشا... همیشه موفق باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان امیرعلی
29 آبان 92 16:52
سلام عزیزم خوبین؟ خوش به حالتن که مراسم رو رفتین حرم آقا... ما رفتیم نیشابور .... ای کاش نی رفتیمممم جیگری.... ایشالا که امیرحسین جون در رکاب آقا باشه عزیزم