اولین مسافرت پسرم
زیباترین مخلوق هستی
خاله نرگس.سینا وامیرحسین
مادربهار 1387با بابایی وخاله نرگس رفتیم تهران،قم،کاشان واصفهان...
خیلی پسرخوبی بودی .اصلا مامان رواذیت نکردی وتوماشین شیرمی خوردی تامقصدبعد میخوابیدی ولی سینا فضول خاله خیلی مامانش رواذیت کرد.سینا راه میره ولی شماهنوز تازه می ایستی ودوقدم بااحتیاط برمیداری ومیخوری زمین.حرف هم نمیزنی (همه میگن پسرتنبلی هستی باید بیشترتلاش کنی)
ماقبل ازسال تحویل رفتیم تهران خونه خاله ویک روز اونجا بودیم،فرداش رفتیم قم وجمکران وکاشان،سال تحویل در میدان امام اصفهان بودیم...برای شما وهمه کوچولوها بهترینها روآرزو کردم
باباجون مرخصی نداشت وخیلی زود برگشت ولی من وشما همراه بابایی تاپنجم فروردین تهران موندیم وکرج دیدن دایی وعموی مامان هم رفتیم .چون شماحرف نمی زدی ازتخم کبوترهای خونه عموآقا صادق برات پختم...خدارحمتشون کنه هیچ وقت یادم نمیره که میگفتن نگران نباش به وقتش اونقدر حرف میزنه که هی باید بگی ساکت ساکت واونقدر بدوبدو میکنه که خسته میشی ومیگی بچه کمی بشین سرجات.(حرفهای بزرگترها همیشه درست بوده،یادشون گرامی)
امیدوارم باهم به سفرهای طولانی بریم وتجربه های زیادی به دست بیاریم.
خیلی دوستت دارم هدیه آسمونی