امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

مریضی امیر در روزعاشورا

قشنگم شما در سحر عاشورا حالت بد شد... دل درد داشتی ومدام به خودت میپیچیدی... تا بابا بعدنماز از حرم اومد توحالت بدتر شد وتا صبح دچاراسهال واستفراغ شدید شدی...حاضرنبودی داروی گیاهی بخوری وحسابی رنگ از روت رفته بود. صبح قرارشد ببرمت دکترکه حاضرشدی دوغ بخوری وبعد کمی جوشونده وعرق نعنا... خلاصه حسابی هم خودت رواذیت کردی وهم من رو بعد ازنماز که ازخواب پاشدی برای شام غریبان رفتیم علقمه وشما سینه زدی... خداروشکر کارت به دکتر نرسید. انشا...همیشه سالم وتندرست باشی مریضی امیر در روزعاشورا...
9 مهر 1396

تاسوعای ۹۶

پسرخوبم در عصرتاسوعا مابا فایزه وباباجون رفتیم حرم نماز خوندیم وبعد زیارت پیاده برگشتیم وهیئتها رونگاه کردیم. انشا...حضرت عباس ع نگه دار همه کودکان باشه...
9 مهر 1396

خواجه ربیع

عزیز دلم در روزهای اول محرم برای گلباران مزارشهدا با باباجون رفتیم خواجه ربیع... مامانی وبابایی هم بعد اومدند. ماباهم رفتیم نمایشگاه کتاب وچندتاکتاب و ماکت هواپیماخریدیم....
9 مهر 1396

کلاس پنجم

پسر خوبم سال تحصیلی ۹۶ درمقطع پنجم شروع شد. برایت سالی سرشارازموفقیت وکامیابی آرزومندم. سالم وتندرست باشی. با اینکه سالها از مدرسه رفتن مامان گذشته ولی هنوز در اول مهر اضطراب واسترس سالهای قبل رودارم ...
1 مهر 1396

مسافرت با مبینا

امسال هفته آخر تابستان با خاله فاطمه رفتیم شمال وآستارا خیلی خوش گذشت. گرچه مبینا تو دست وپای تنگ اذیت کرد ولی حضورش کلی انرژی به همه میداد. ...
1 مهر 1396

تولدعمه مریم

امسال مهدیس ومحمدجواد مامانشون رو سورپرایز کردند. ماهم رفتیم بااینکه باباجون نبود... خیلی خوش گذشت. عمه جون انشا...سالم وتندرست باشی ...
1 مهر 1396