امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

آش دندونی محمدصدرا

نازنين پسرعمه فرزانه دندون درآوورده... ما جمعه خونه عمه دعوت شديم وآش دندوني خورديم. البته قبلا خونه عزيزجون خورده بوديم. عمه كلي زحمت كشيده بود. انشا..پسرگل عمه هميشه صحيح وسالم باشه.
21 مرداد 1394

شکستن دست مامانی

قشنگم ماماني وقتي داشتند انگور ميكندند از روي چهارپايه سرشون گيج ميشه وپرت ميشوند روي زمين... دست راستشون ازناحيه ارنج شكست. چندروز درگير دكتر وعكس وعمل شديم. خداروشكر دستشون عمل شده وگچ گرفتند. براشون دعاكن عزيزدلم.
21 مرداد 1394

ثبت نام سينا دركلاس فوتبال

ورزشكارمامان سينا هم باشما دركلاسهاي فوتبال ثبت نام شد. شما دوتا پسرخاله كلي باهم كيف ميكنيد. بخصوص رفتن بعدازكلاس به استخر باعمو كاظم... امسال تابستون خيلي خوبي براي شما بود.
12 مرداد 1394

دايي علي وكادوي دوست داشتني

نازنين من دايي علي پنجشنبه وجمعه براي ديدن خاله نرگس وپيگيري درمانش به مشهد اومد. براي شماوسينا دوتا تانك آوورد كه ازطريق كنترل شما باهم ميجنگيدند... خلاصه حسابي شما وسينا كيف كرديد. دايي جون دستت درد نكنه. گرچه روزي كه اومدند خونه ما حسابي دايي رواذيت كردي ولي ميدونم كه خيلي دوستش داري.
12 مرداد 1394

آمدن خاله نرگس

عسل مامان خاله نرگس امسال عيدفطر باهمه اعضاي خانواده به ايران اومدند. البته ما مسافرت بوديم. بعدازبازگشت به مشهدبه ديدنشون رفتيم... شماكلي سوغاتي گرفتي وازحضورسينا وصدرا ذوق زده شدي... خداكنه تا آخرمسافرت همينجوري باشي.
12 مرداد 1394

مسافرت به بردر

پسر نازم ما درتعطيلات عيد فطر باعزيز جون وپدرجون .عمه ها وعموها رفتيم بردر... (روستاي زادگاه پدرجون) خيلي خوش گذشت. متاسفانه عكسها به مشكل خورده ... ولي دراولين فرصت آنها روميزارم.
9 مرداد 1394

کلاس فوتبال امیر

ورزشكارمن شما دركلاسهاي فوتبال پديده ثبت نام شدي . قرار شده سينا هم بعداز رسيدن به ايران باشما بياد... حسابي تواين گرماي ماه رمضون باكلاسهاي توبه دردسر افتاديم. موفق باشي
9 مرداد 1394
1