امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

استعلاجی

قشنگم بخاطر اینکه مریضی شما واگیرداره دکتر استعلاجی داد. شماتاجالا نمیدونستی استعلاجی چیه؟ وقتی من برگه روازدکتر گرفتم چندبارخوندی وهی ازمن سوال میکردی... اولین استعلاجیت مبارک ...
11 اسفند 1394

مبتلاشدن به ابله مرغان

نازنین من    شما ازروزشنبه خیلی بی اشتهاشدی ومدام ازدل درد شکایت داشتی. من فکرمیکردم بخاطر مسمومیته... اما امروزسه شنبه دیدم بدنت دونه های قرمز کوچولو زده وقتی میخواستی بری دوش بگیری دیدم روی شکم وپشتت بیشتره  حدس زدم ابله مرغان باشه دوستت تازه خوب شده وبایدانتظارشو می داشتیم. خلاصه رفتیم دکتر ومشخص شد  کلی غصه خوردی که چرا بدنت اینجوری شده؟چرانمیتونی مدرسه بری؟کی قراره پیشت بمونه... الهی من فدای تو بشم. زودخوب شو. ...
11 اسفند 1394

مسمومیت پسرم

عزیزدلم شما جمعه سحر ازدل درد بیدارشدی ... حالت خیلی بدبود ومدام ازدل درد به خودت میپیچیدی. وقتی شمارورسوندیم دکتر به شماسرم زدند. کلی گریه کردی واذیت کردی تاراضی شدی به دستت سرم وصل کنند. خدایا همه مریضهاراشفابده ...
8 اسفند 1394

تولد مامان

عزیزم ۲ اسفندتولدمامان بود. شما وقتی باباجون گل وشیرینی گرفته بود کلی گریه کردی... میخواستی خودت منو غافلگیرکنی وکادوبرام نگرفته بودی. خلاصه خیلی منوبابارواذیت کردی. امان ازشیطنتهای تو... ...
8 اسفند 1394

زیارت امام رضا

پسرم شما ازطرف مدرسه با معلم ودوستانت رفتیدزیارت... نمازوقران خوندیدوکمی شیطنت... خیلی بهتون خوش گذشته بود. زیارت قبول مرد من ...
1 اسفند 1394

کارنامه پسرم

عزیزترینم کارنامه شمارو دادند ومثل همیشه بهترین هستی. ارزومندم درتمام مراحل زندگی موفق وموید وپیروزباشی. دوستت دارم. ...
1 اسفند 1394

تقدیرنامه

قشنگ ترینم وقتی من تهران بودم به شمابخاطر موفقیت در درسها واخلاق تقدیر نامه دادند. وشما ازباباجون خواستی عکسش روبرام بفرسته تاجایزه بگیرم. من وبابا برای شما سه تار خریدیم. خیلی دوستش داری وعاشقانه به تارهاش دست میزنی. دوستت دارم ...
1 اسفند 1394