امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

مهرگان کوچولو

پسرمامان   شماخیلی مهرگان .دختر عمه فاطمه .رودوست داری. دیشب خونه عمه بودیم. شمابرامهرگان بادکنک بردی اون بادکنک شما وخودش روباناخنش ترکوند مهتاب ازدستش فرار میکرد که بادکنکش رو نگیره خیلی خوش گذشت. . . باتوجه به درخواست پسرعمه ودختر عمه مهرگان عکس خانوادگی عمه فاطمه رو درادامه مطالب گذاشتم. ...
27 مهر 1392

سالگرد دایی جون

 عزیزمامان 19 مهر سالگرد فوت دایی باباجون  ما به همراه عده ای از اقوام به سرمزار ایشون رفتیم شاید زمانی که بتونی این نوشته هاروبخونی دایی جون روبه یاد نداشته باشی چون شما سه سالت بود که فوت کردند مردبزرگوار وسخاوتمندی که جزنیکی نمیشه ازایشون نام برد روحشان شاد                              امیدوارم به یادداشته باشی که دایی جون بااخلاق خوش ومردم مداری پس از سالها دردل ویادهمه ما جادارند وهرگز فراموش نخواهد شد. خداجون همه رفتگان رارحمت کنند./   ...
20 مهر 1392

نقاشی امیر

  نازنینم (موجودات دریایی) شمانقاشیهای قشنگی کشیدی برای برنامه نقاشی نقاشی  دیدم باید تووبلاگت هم بزارم (باب اسفنجی) به اصرار شما برای برنامه عمو پورنگ وجشنواره فیلم کودک هم فرستادم خوشحالم دریک زمینه علاقه نشون دادی متاسفانه ازهمه چیززود خسته میشی البته بجز نقاشی موفق باشی ...
20 مهر 1392

بازی بجای مشق

        عزیزدلم شما جمعه بجای نوشتن تکالیفت شروع به ساختن لگوهات کردی خیلی بازیگوش شدی... ازاین دوران لذت ببر که دیگه تکرار نمیشه دوستت دارم ...
20 مهر 1392

تولدبابایی

پسرگلم جمعه شب تولد بابایی بود وما رفتیم اونجا خاله فایزه کیک درست کرده بود همه اومده بودند خاله نرگس زنگ زد وسینا کلی عصبانی بود که برای تولد نیست شما به جای بابایی شمع فوت کردی وکادو باز کردی ازخداجون میخوام که همه پدرهارو برای بچه هاشون حفظ کنه بابایی انشا.. صدساله شی ...
20 مهر 1392

روزکودک مبارک

کوچولوی قشنگم روزت مبارک من وشما با بابا جون روزکودک رفتیم بستنی خوردیم.   کادوی شما قاب بازی pspو یک چراغ قوه انگری بردز بود البته خودت سفارش کرده بودی چندبار psp ازدستت افتاده بود.  امیدوارم شادی کودکیت همراه همیشگی تو درسالهای بعد زندگیت باشه...   ...
17 مهر 1392

دکترارتوپد

عزیز دلم   دیروز ازدکتر وقت گرفتم وشماروبردم دکتر ارتوپد... دکتر برای انگشتت عکس نوشت. بعد ازاینکه عکسهاروباهم مقایسه کرد ودست شمارو معاینه کرد گفت: مشکلی نیست. استخوان دست شما آسیبی ندیده واین التهام احتمال خون مردگی وجود داره که اگر تا20 روز آینده بزرگتر شد باید بریم پیشش والا بمرور زمان خوب میشه خداروشکر که مشکلی نداره. بانداژ دستت روباز کردم. (خیلی بلا شدی باانگشت باندپیچی کلی فعالیت میکردی) خیالم راحت شد خیلی فکرم رودرگیرکرده بودی دوستت دارم عشق من ...
17 مهر 1392

انجام تکالیف

آقاپسرگل   شما درانجام تکالیفت خیلی من وباباجون رو اذیت میکنی... تازه خانم معلمت کمتراز یک صفحه تکلیف میده ولی... خدابه دادمامان برسه تا شما باسوادبشی. نمیدونم منم اینقدر مامانی رواذیت کردم. پسر شیطون دوستت دارم ...
17 مهر 1392

دست پسرم

  گل پسرم     انگشت شما پس از دوهفته بهتر نشده... کنار اون متورم وسفت شده برای همین دیشب رفتیم دکتر. دکتر معاینه کرد وگفت احتمالا استخوان اضافه است... قرارشد تاهفته آینده پمادبزنم بعد عکس بگیریم. خیلی نگران وناراحتم . امیدوارم بهتر بشه والا مجبوریم عمل کنیم. به دایی زنگ زدم گفت حتما ببرمت متخصص ارتوپد... باید وقت بگیرم. خیلی خیلی دوستت دارم ...
12 مهر 1392

کتابهای کمک اموزشی

امیر نازم        اینهم کتابهای کمک آموزشی گاج که معلمت گفته وبرای شما تهیه کردیم. امیدوارم مفید باشه... گرچه شما میتونی بخونی واعدادرومیشناسی وجمع وتفریق با اعداد یک ودورقمی روبلدی ولی هنوز خیلی چیزهامونده یادبگیری... ...
12 مهر 1392