امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

تولدبهارجون

امیر جون تولدبهاردخترخاله هانیه 21 فروردین بود که مااونجابودیم. همه بچه هابودند خیلی خوش گذشت. بهارکوچولوتولدت مبارک   (متاسفانه عکسهابه مشکل خورد) ...
24 ارديبهشت 1392

مدرسه امیر

نازنینم من وبابا از20 فروردین مشغول جستجو برای مدرسه خوب هستیم. امیدوارم بااین همه حساسیت من بتونم مدرسه خوبی پیداکنم... تابعد ...
17 ارديبهشت 1392

وبلاگ جدید

امیرجون خرابکاری مطالب اولیه وبلاگت رو درست کردم . البته دروب جدیدی به نام امیرعشق من گفتم یک کاری میکنم ...
17 ارديبهشت 1392

دندون دوم

امیر بی دندون شده... 2تادندون جلوی پسرم افتاد. امروز1392/2/2 دندون دوم پسرم افتاد... شمادرحال خوردن صبحانه بودی که یکدفعه دادزدی...مامان دندونم افتاد. خوشبختانه راحت افتادوخیلی اذیتت نکرد... هنوز خبری ازدندون دومت نیست. ...
17 ارديبهشت 1392

بچه ها...

  بچه ها به پنج دليل دوست داشتني اند:    1_گريه مي كنند چون گريه كليد بهشته.   2_قهركه مي كنند زود آشتي مي كنند چون كينه ندارند.   3_چيزي كه مي سازند زود خراب مي كنند چون به دنيا دلبستگي ندارند.   4_با خاك بازي مي كنند چون تكبر ندارند.    5_خوراكي كه دارند زود مي خورند و براي فردا نگه نمي دارند    چون آرزوهاي دراز ندارند   (خيلي دوست داشتم دوتايي بچه ميشديم)الکي
14 ارديبهشت 1392

بهار

از بهار پرسيدم عشق يعني چه؟   گفت تازه شكفته ام هنوز نميدانم   از تابستان پرسيدم عشق يعني چه؟   گفت درگرماي وجودش غرقم نميدانم   از پاييز پرسيدم عشق يعني چه؟   گفت در هزار رنگ آن باخته ام نميدانم   از زمستان پرسيدم عشق يعني چه؟   گفت سرد است و بي رنگ
12 ارديبهشت 1392
1