امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

پسر سرما،امیرحسین جعفرزاده

خاطرات امیرحسین جعفرزاده

جشن مهد

گل من ******************* برنامه جشن 22بهمن شماافتاده 18 نمیدونم بین این همه روز چرا18 خلاصه عزیز دلم برنامه ها قاطی پاتی شده تازه فکر کنم تا چندوقت نتونم به وبلاگت سربزنم ...
17 بهمن 1391

مسافرت

پسر گلم *************** ماقراربود 11 بهمن بریم بندرعباس ولی بخاطر مریضی عزیز جون ومرخصی عمو سعید برنامه مسافرتمون عقب افتاد حالا تصمیم گرفتیم مهمونی تولدت رو بندازیم 18 بهمن تابتونیم درتعطیلات بعدی برای مسافرت برنامه ریزی کنیم فعلاکلی کاردارم برای تولدت ...
17 بهمن 1391

تدارکات تولد امیر

نازنین من تولدشمانزدیک شده ومن وبابا جون داریم برای تولدت برنامه ریزی میکنیم... شما دستوردادین تلسکوب وموتور (واقعی) براتون بخریم ماقراره روز مهمونی تولد شما عروس عمو مجتبی روهم دعوت کنیم... مکان مهمونی هم شد طرقبه... کیک تولدت هم عکس خودته   ...
17 بهمن 1391

بارش سنگین برف

پسر سرما امسال برف سنگینی اومد وبه اصرار شما، من،شماوباباجون رفتیم اطراف آرامگاه فردوسی برف بازی ، یک آتیش هم روشن کردیم که گرم بشیم ...کلی هم روی برفها سر خوردیم وحسابی سرماخوردیم. برف تاکمرشمامیرسید وشماروی دوش باباجون کلی سواری گرفتی... ...
11 بهمن 1391

شب چله خاله فاطمه

                نازنین من                                        امسال برای خاله فاطمه هم شب چله هدیه آووردند. ماشب ولادت امام موسی کاظم (ع)مهمون خونه بابایی بودیم... شب خوبی بود چون همه درکنارهمدیگه بودیم. عمورضوان ،خاله فاطمه همیشه شادوخوشحال باشید... ...
11 بهمن 1391

مهدپسرم

پسر گلم                           یک روز که مامان زودترازسرکاراومددنبالت،کلی بهانه گرفتی تاازمهدتون عکس بگیرم ... ایناهم عکس حیاط مهد... ...
11 بهمن 1391

شب چله برای عمو مجتبی

        پسرسرما بالاخره زمستون رسید. ما28 محرم رفتیم حرم وعمو مجتبی وخانمش به عقد هم دراومدند... عموجون مبارک باشه... براهمین امسال اولین شب چله ای عروس خانم بود وما رفتیم خونه مریم خانم(زن عموی شما) ...
7 بهمن 1391
1