امیرم مرغ عشق گرفتیم...دوباره امتحان کنیم فرار از فوبیای پر نده پشمک کوچولوی سبز رنگ اومد شدمهمون خونه ما اول بادستکش نازش میکردی بعد باهمون حالت گرفتی دستت ویواش یواش باهم دوست شدین حالادیگه هی باید بگم ...بسه ولش کن ازدستت فرارمیکنه وجاش هم شده کنارگلدونهای من خیلی بلاست وهی میره سراغ برگهاش ...